معنی کارگردان هالیوودی فیلم جیلی

لغت نامه دهخدا

علی جیلی

علی جیلی. [ع َ ی ِ] (اِخ) ابن محمد خلیلی زیدی جیلی. رجوع به علی خلیلی شود.

علی جیلی. [ع َ ی ِ] (اِخ) ابن محمدبن مکی بن عیسی بن حسن بن عیسی شامی عاملی جیلی، ملقّب به نجیب الدین و مشهور به ابن مکی. رجوع به علی شامی شود.


آلوی جیلی

آلوی جیلی. [ی ِ جی] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) آلوچه. گوجه گیلانی. آلوی گیلی.


ابراهیم جیلی

ابراهیم جیلی. [اِ م ِ] (اِخ) یاابراهیم گیلانی. نام یکی از عرفای قرن چهارم هجری.


عبدالکریم جیلی

عبدالکریم جیلی. [ع َ دُل ْ ک َ م ِ] (اِخ) ابن ابراهیم، سبط عبدالقادر الجیلانی از علماء متصوف است. از تألیفات اوست: الانسان الکامل فی معرفه الاواخر و الاوائل. الناموس الاعظم. وی به سال 826 هَ. هَ. ق. درگذشت. (از الاعلام زرکلی).


رفیعالدین جیلی

رفیعالدین جیلی. [رَ عُدْ دی ن ِ] (اِخ) ابوحامد عبدالعزیزبن عبدالواحد، یکی از بزرگترین اطبا و حکمای اسلام و از مردم فیلمان بود که قصبه ای از توابع گیلان است. در فقه ید طولی داشت و در دمشق بتدریس فقه وحکمت مشغول بود و بعد سمت قاضی بعلبک و پس از آن هنگام تصرف دمشق بوسیله ٔ ملک صالح عمادالدین اسماعیل شغل قاضی القضاه یافت. سپس بواسطه ٔ سعایت و شکایت مشتی نادان به امرملک صالح در سال 641 هَ. ق. به قتل رسید. وی کتاب اشارات و تنبیهات ابن سینا را شرح و کلیات قانون ابن سینا را تلخیص کرد. از اوست: کتاب جمع ما فی الاسانید من حدیث النبی. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3).

معادل ابجد

کارگردان هالیوودی فیلم جیلی

781

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری